.
سابقهی فینچر و دایرهی علاقهمندیهایش را میدانیم؛ هفت، بازی، زودیاک و... همه تریلرهایی سیاه و مجموعهای از قتلهای دلخراشِ سریالی و روندِ جذاب و معماگونهی پیدا کردنِ قاتل هستند؛
THE GIRL WITH THE DRAGON TATTO (دختری با خالکوبیِ اژدها) نیز، فیلم خوشساختی در همین ژانر و دسته است.
میکائیل، روزنامهنگارِ باسابقه و مشهور و موفقی است که پس از یک بدبیاریِ شغلی که موقعیتِ حرفهایش را تقریبا نابود میکند، با پیشنهاد عجیبی روبهرو میشود: کشفِ سرنوشتِ دخترکی که 40 سالِ پیش، به طرز مشکوکی، ناپدید شده. میکائیل در این راه، با لیزبث، دخترِ جوان و جسور و باهوشی که هکر حرفهای است و سرگذشتِ عجیبی داشته، با بازیِ بهیاد ماندنیِ رونی مارا، آشنا و این، آغازِ ماجراهایی برای هر دو است.
دختری با خالکوبیِ اژدها، فیلمِ سیاهی است. ملغمهای از دروغ و پنهانکاری و تجاوز و فاصلههای عاطفی و ناامنی و قتل و شکنجه که با مناظر تیره و بیروحِ لوکیشنِ سردسیرِ فیلم، کامل شده.
آدمهای فیلم، همه تنها هستند؛ حتی وقتی کنار هماند. تنها فکر میکنند، تنها تصمیم میگیرند و تنها عمل میکنند. هیچکس از دل و دغدغهی بغل دستیش، فامیلش، پارتنرش، خبر ندارد. و در این میان، تلاشِ لیزبث برای بیرون آمدن از این پیلهی تنهایی، رقتانگیز است.
دختری با خالکوبیِ اژدها، در امریکا، برای نمایش، در درجهی R دستهبندی شده و این یعنی با فیلمِ ناراحتکنندهای طرفیم. یک ناراحتکنندهی جذاب!
*نوآر: به فرانسوی به معنای "سیاه" است و در عالمِ سینما، یک ژانر محسوب میشود.
این یادداشت در سایت نقد سینما نیز، منتشر شده!
یادداشتی بر فیـلم
- ۹۱/۰۳/۲۹