خُرده‌روایـت‌ها

زندگـی، به روایتِ من!

خُرده‌روایـت‌ها

زندگـی، به روایتِ من!

.

جمعه, ۳ بهمن ۱۳۹۳، ۱۲:۱۰ ق.ظ
امروز بعد از مدت‌ها دیدمش؛ کسی که همیشه برام الهام‌بخش بوده و از روز اول آشنایی تا همین الان، هیچوقت تنهام نذاشته. خیلی وقتا ناسپاس و لجباز و غمگین و مستاصل بهش پناه آوردم و همیشه پناهم داده. خیلی وقتا نقدم کرده و سرم داد زده و از دستم حرص خورده ولی همیشه طرفِ من و تو جبهه‌ی من بوده. کم حوصله‌ست ولی معمولا برای من حوصله به خرج می‌ده و چیزی از دنیا نداره ولی همیشه آماده‌ی حمایت‌ه. خیلی وقت‌ها با یه تکستِ کوتاهش که: «بهتری؟»، به زندگی برگشتم و پیش اومده که با چند جمله‌ی ساده‌ش، از این رو به اون رو شدم. جالبه که محبتش، وابستگی نمیاره یا شایدم بسکه عاقله، بلده چطور محبت کنه. ایـــــــــنهمه سال من گریه کردم و گله کردم و گند زدم و چرا چرا کردم؛ اون همیشه مهربون و متواضع و صمیمی، گوش داده و لبخند زده و آرومم کرده و راهِ حل داده و کمک کرده و هیچ توقعی نداشته! به جرات، تنها کسیه که منو همونطور که هستم، پذیرفته و به جای توسری زدن به خاطر ضعف‌هام، حواسمو پرتِ خوبی‌هام کرده...!
یه آدمی! چه آدمی؟
  • آذر

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی